افشاگری ماریان به لوز د ماریا، آرژانتین

 

۲۰۱۶ آوریل ۲۰, چهارشنبه

دیدار پروردگار با لوز د ماریا

 

**لوز د ماریا:** دو خانه کاملاً یکسان را دیدم که ساخته شده‌اند: همان طرح‌ها، مواد ساختمانی و انواع سیمان؛ افرادی که آنها را ساختند به برادران خود در زمینه پوشاک، ژست‌هایشان، مهربانی، رفتار و احترام برابر بودند.

ساختارها را مشاهده کردم و از هر دو خانه و افرادی که آن‌ها را ساخته‌اند تعجب کرده بودم، زیرا نمی‌توانستم هیچ تفاوتی بین آنها تشخیص دهم.

خریست من را تشویق کرد دقیقاً نگاه کنم. او همه افراد را برابر در نظر گرفت و از تبعیض منع کرد.

از یک لحظه به دیگری، افرادی که روی یکی از خانه‌ها کار می‌کردند شروع به جدال با یکدیگر کردند. دیگر همکاران خود را مانند قبل کمک نمی�دیند. برادری فرو ریخت و هر کدام فقط خودش را در نظر گرفت و تفاوت‌هایشان را مشاهده کرد. آنها تعهد خود برای ساخت خانه کاهش دادند، آماده‌سازی مواد را مثل پیش از این انجام ندادند و بی‌تفاوت کار کردند. وقتی یک برادر آن‌ها را می‌دید، به ظاهر درست کار می‌کردند اما چون دیگر دیده نمی�دیند، بی‌توجهانه کار می‌کرده‌اند.

پس از اینکه هر دو خانه تمام شد، خریست یکی از آنها را لمس کرد و روشن شد. دیگری نیز توسط خریست لمس شد ولی آن یک فرو ریخت.

**خریست به من گفت:** فرزندم، با دقت بر کلمات من فکر کن: کودکان متعهدی وجود دارند که در ظاهر زندگی می‌کنند. آنها برابر نشان داده شده‌اند و همان کار را انجام می‌دهند و مانند همیشه زیل نشان می‌دهند، اما اینطور نیست.

آنقدر دشوار است آن‌ها را از یکدیگر تشخیص دادن که فقط جزئیات کوچک گندم را از آفتاب جدا می‌کند، و همان جزییات کوچکی عشق من درون آنها است. این امکان همکاری با برادرانشان را فراهم می‌آورد.

**لوز د ماریا:** دقیقاً نگاه کردم و به‌درستی افرادی نبودند که قبلاً تصور کرده بودم. آن‌ها نسبت به یکدیگر واکنش‌های متفاوتی نشان دادند. در یک لحظه تغییر کردند و دیگر از طریق کارشان که من پیشتر مشاهده کرده بودم، آگاهی نداشتن.

**خریست به من می‌گوید:** فرزند عزیز، تو را فراخواندم تا توجه نکنید بر ظاهر مانند حال حاضر است. این کوچک نشان داده شده‌است اما بسیار مهم است.

به‌طوری که دشمن مالک کودکانم می‌شود، آهسته به درونشان نفوذ میکند — افرادی که به نظر می‌رسد خوب هستند ولی در حقیقت نیستن، همه چیز را بدانید و هیچ چیزی نمی�دیند، زندگی کردن در ظاهر و فقط وجود دارند…

هر سنگ این خانه‌ها با دقتی ساخته شده‌اند بوسیله افرادی که عشق من درونشان هستند، اما انسان تنها به لذت‌های کوتاه‌مدت علاقه دارد و زنان اجازه می‌دهند خود را توسط مردان آلوده کنند و از عشقی که برای آنها داده بودم غفلت کرده‌اند.

دختر عزیزم، دو خانه ممکن است کاملاً یکسان نظر بگیرند اما ساکنان درونشان یکی نیستند. ساکنان این خانه‌ها همگی با یکدیگر توسعه نیافته‌اند. اولین خانه ضعیف بود زیرا ساختارش شروع به لرزش کرد چون خشم و اختلاف وارد شد. ساکنان آن بر اساس میل خود زندگی می‌کردند و از یکدیگر احترام نمی�یستدند. هر کس را بدون توجه به هویت او اجازه ورود دادند. هیچ‌یک قاعده‌ای نداشتند و نسبت به هم احترام نشان ندادند. با این ایده که در جامعه‌شان مهم‌ترین افراد هستند، فکر می‌کردند همه باید آنها را قبول کنند. برادرانشان را کم‌تر از خود نظر داشتند و آنان را بی‌ارزش می‌دانستند. وقتی دعوت شدند، راه آسان‌تر برای خودش انتخاب کردند. حتی عشق به خودشان هم نماند.

اما در خانه دیگر صلح و هماهنگی بود. روح من توسط همه پذیرفته شد. هر جا که باشید، احترام وجود دارد؛ برادری از احساسات مخالف با اراده‌ام محافظت می‌کند. آنها برادرانشان را قبول کرده‌اند و به آنان عشق من را نشان داده‌اند. آنچه یکسان نظر بگیرند در بررسی دقیقی نابرابرهاست.

خوب، دخترم، شر وارد خانه‌ی من خواهد شد بدون اینکه خودش را آشکار کند. تخریب رخ می‌دهد. شر خودش را به عنوان خوب نشان می‌دهد. آن‌ها فرزندان من را چالش می‌زند تا آنها را در آتش بیندازد. بدین ترتیب کسانی که آماده نیستند سقوط خواهند کرد، زیرا نمی�یستن آنرا تشخیص دهند.

لوز د ماریا: زمین پیش چشم من باز شد و حقیقتاً تنها یکی از دو پایه‌ها محکم ساخته شده بود. یک صدا گفت: "آنها بدون نگاه کردن به حقایق کلام من کور هستند."

و مسیح به من می‌گوید: فرزندم، بدین ترتیب شر با پوشیدن لباس خوب برمی‌خیزد تا مردم را گمراه کند. تنها یک پایه محکم برای کل خانه وجود دارد، اما انسان در طمعش تلاش می‌کند که آنچه متعلق به او نیست بدست آورد. از این رو بشریت خواهد رنجید، زیرا خودخواهی و پرستیدهی از مادی‌گرایی و خودش است.

لوز د ماریا: با این کلمات زمین بسته شد، خانه‌ی شر شروع به فروپاشی کرد و هر سنگ که می‌افتاد نام‌ها و گناهان کسانی را نشان داد که مخالف فرمان‌های، آداب مقدس، اعمال رحمت و فضیلت بودند. همه آنها توسط یک نیروی از درون زمین کشیده شدند و زمین آنها را بلعید و گناهان ناپدید شدند.

چیز دیده‌ای در آسمان ظاهر شد؛ من برگشتم و صلیب و عدد ۷ را در آسمان دیدم. بدین ترتیب رؤیا پایان یافت. آمین.

منبع: ➥ www.RevelacionesMarianas.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید