بچههای عزیزم:
قومم، چه کردهاید؟ کجاستید?
خداوند مسیح به من این رؤیا را میدهد:
او صلیب خود را که خون آلود است نشان داد و گفت:
“آنرا برای فرزندانم تقدیم کردم، اما آنها آن را نپذیرفتند، به من برگرداندند…”
خداوند مسیح از من خواست تا با او در تحمل صلیب کمک کنم. فقط چند لحظه توانستم آنرا بگیرم، زیرا خداوند مسیح دستش را از روی آن نکرد. دیدم که قطرات خون از چوب صلیب بیرون میآید و صلیب عمیقاً شکافیده شده بود. از میان شکافها صدای انسانهایی شنیده شد که برای آرامشی دعا میکردند؛ من حیرتزده شدم. در سکوت کنار خداوند مسیح ادامه دادم، دستهایم روی صلیب بودند.
او به من گفت:
“نگاه کن پایین نکن، چپ خودت را ببین.”
یک سازه بزرگ و بسیار بلند بود و خداوند مسیح به من گفت:
“به سوی آن معبد برویم.”
در همان لحظه فهمیدم که یک کلیسا است، و از پروردگار دنبال میکنم؛ اما چند متر قبل از رسیدن به ساختمان، این کاملاً فرو ریخت.
آنگاه خداوند مسیح به من گفت:
“عزیزم محبوب، ببین چقدر کلیسایم شکسته است … این صلیب را همچنان برای همه فرزندانم که از فرمانهایم سرپیچی میکنند و در هر لحظه مرا صلیب میزنند.”
دیدم چند موجود انسانی به خداوند مسیح فریاد زدند تا دور شود. خداوند مسیح ایستاده شد و به من گفت:
“بیبین چگونه فرزندانم مرا صلیب میزنند، در خانهٔ خودت از من خواهمیستن؛ با فاحشگی که انسانها زندگی میکنند، آنها را ناراحت میکنم.”
پس، بی حرکت پیش رو این صحنه، عیسی همچنان به من گفت:
عزیزم محبوب:
ببینید چگونه کلیسای من فرو میپاشد؛ کلام من دیگر قانون نیست، مردم من آماده زندگی در من نمی喚دهاند، حضور من در اقداس نادیده گرفته شده است، آنها به طور مناسب مرا ستایش نمیتوانند، فرزندانم نماز نمیکنند و از این رو گمراه میشوند; روحانی که نماز نمیتواند راهنمایی شوند، نه آنهایی که قانون من را عملی نمی喚دهاند، عشق من و خیرخواهی من. عشق من دعا و عمل در حمایت از همه است، بیداری برای کسانی که خوابیده اند. مردی بدون قانون یک مرد بر لبه ی غارست، در تاریکی، با آزادی جعلی که پذیرایی نمی喚ده بلکه به لیبرالیسم گناه دنیوی میرهد.
آیا شما میدانید حالا چگونه مرا دوست دارند؟
نور ماریا:
من نمی喚دم، پروردگار.
مسیح:
آنها در یکشنبه مرا میبینند و بقیه هفته… بر من قدم گذاردهاند: وقتی که کمک به همسایه خود را انکار میکنند، هنگامی که بیماران و نیازمندان را فراموش میکنن، زمانی که از سوءاستفاده قدرت سکوت میگذارن. آنها بر من قدم گذاشته اند، زندگی یک انسان را پایان میدهند، بیگناهان را مانند حیوانات وحشی حمله کردهاند، یکدیگر را بدون هیچ در نظر گرفتن حمله کردهاند، طبیعت را تغییر داده تا به سرعت جمعیتها آسیب ببیند، فرزندانم از طریق غذا بیمار شدهاند، انرژی هستهای را برای ایجاد متحدین بر اساس روح شیطانی به کشورهای فقیر منتقل میکنند.
محبوب من، انسانیت دل من را خونریز کرده و خونریزی میکند...
نور ماریا:
بله، پروردگار عالیمن.
مسیح:
خود کلیسای من کمکهایی که از مادرم دریافت میکند را قطع خواهد کرد، آنها هیچ چیز نیاز ندارن، خودشان برای خودشان فراهم میکنند. زندگی بدون زنده بودن، روز به روز وجود دارند. گناه عادت است و عادت منجر به عادات میشود.
ابزارهای حقیقی من کلام مرا منتقل میکنند در حالی که دیگران مانند گرگهای وحشی مبارزه کردهاند و بر وفادارانم حمله کردند، تلاش برای بیاعتبار کردن دعوتهایم به انسانیت. این من نیست …, من صلح، حقیقت و عشق هستم. هیچکس اولویت ندارند، فقط آنهایی که در ارادهی من کار میکنند و عمل میکنن، نه کسی که حمله کرده است، او شاهد کلام مرا نمی喚ده.
زودان زامانی خواهد رسید که زمین متوقف نخواهد شد؛ چون انسان بیشتر و بیشتر تیزخواهانهتر شده است، خودشانسن به خودش راهنمایی میکند تا فکرهایش را با نیازهای بزرگتر حفظ کند، زمانی که زمین با نیرو لرزه دارد.
محبوبان من:
من شما دعوت میکنم برای روسیه دعا کنید، زمین لرزید. برای شیلی دعا کنید، دوباره رنج خواهد برد.
محبوبی، انسان غضب را در دل خود تغذیه میکند، نه عشق.
نور ماریا:
بله، پروردگار من، غضب حواس را مسموم کرده و احساسات را بیحس میکند.
مسیح:
انسانیت توسط تکنولوژی مسموم شدهاست، از دستورهای بد در همه جنبهها؛ مؤسسه من مهربانی دارد، حامیان را مییابد، نه پیروان.
هنگامی که انسان بدون کسی برای راهنماییاش به جلو میرود; اجازه میدهد دریا حواس اشتباه شود، هر چیز در مسیرش را ویران کند. روح زندانی شده و روحیه قبل از سوءاستفادههای کسانی که عمل میکنند، غمگین است؛ آنها فراموش کردهاند که من اعمالشان را با همان اندازهای که هر کدام اقدامات خودشان را اندازهگیری کردهاند، اندازهگیری خواهم کرد.
آنها که گفتهاند از من دوست دارند، یکدیگر را میخورند؛ جمع شده و گفتهاند در نامم دعا میکنند، فرمان اولی فراموش کردند. مانند گرگهای گرسنگ، به برادران خود حمله کردهاند، تحت سلطهٔ نفرت و حسد، جایگاه نخست را دنبال میکردند. کسی که خواستار اولین بودن است، آخرین خواهد شد.
برای کلیسای من دعا کنید، تقسیم خواهند خورد. کلیسا مرا لرزید.
من همچنان صلیبم را بر دوش میکشم و هر بار نزدیکتر به همه انسانیت میشوم.
عدالت من عشق است، و با عشقی که دارم از کسانی که صبر و رحمت مرا سوءاستفاده کردهاند، نگهداری خواهم کرد.
من بر مؤمنان مبارک میدهم، آنهایی که کلام من را با حقیقت تبلیغ میکنند، بدون استراحت انجیل میدهند، در نیکویی عمل میکنند و مانند خورشید اراده مرا روشن میسازند. شما را مبارک میدهم.
عیسیتان.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده. سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده. سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.