چهارشنبه، بیست و هفتم مارس دو هزار و چهارده:
عیس گفت: «قومم، امروز در انجیل مردم حتی من را شاه شیاطین نامیدند زیرا یک شیطان از شخصی بیرون راند. به آنها توضیح دادم که اگر پادشاهی شیتان تقسیم شود، سقوط خواهد کرد. اما اگر با انگشت خدا شیطانیها را بیرون بیاورم، پس سلطنت خدا در میان شما است. مردم دربارهٔ تواناییهای من سردرگمی داشتند زیرا نمی喻یدند که من خدای انسان هستم. شیاطین مرا میشناختند و اعلام کردند که من قدیس خدا هستم، اما به آنها دستور دادم سکوت کنند. قبلاً گفتهام که وقتی یک شیطان از شخصی بیرون آمدهاست، آن شخص نیاز دارد تا با تغییر زندگی خود محافظت شود. شما همچنین میتوانید اسکاپولار یا دیگر مقدسات مبارک بر کسی بگذارید تا حفاظت یابند. اگر هیچگونه حفاظتی نباشد، یا شخصی به راههای شرورانهاش برگردد، پس شیطان دوباره به آن شخص همراه با بیشتر شیاطین خواهد آمد و آخرین وضعیت او از اولین بدتر است.»
گروه دعا:
عیس گفت: «قومم، هرگاه یک نوزاد به شما فرستاده شود، آن کودک بخشی از خانواده بزرگتری است که در درخت تبار خانوادگیتان جای میگیرد. خوب است تا حمایت خانواده برای مادر و پدر جدید وجود داشته باشد. همه شاکر این هدیه زندگی هستند که بسیار قیمتی برای تمامی شماست. من میخواهم تمام مادران این هدیههای زندگی را گنجینه کنند، و دوعا میکنم آنها فرزندان خود را به جای سقط جنین دارند. از کودکان کوچک دوست دارم، و وقتی شما آنان را کشت یا آزار دهید بسیار ناراحت شدم. میدانم بسیاری از کودکانی که خارج از ازدواج زاده شدهاند، اما همچنان آرزو داریم وفاداران من در حالت ازدواج فرزندان خود را داشته باشند.»
عیس گفت: «پسرم، میدانی همه شما برای مادر، مادربزرگ یا پدربزرگتان اندوهگین هستید. وقتی تصاویرش آماده کنید، بسیاری از خاطرات زیبایی به یاد آوریده شده تا لیدی را بخاطر بسازند. همین است که او خواسته بود تصویرهایش اطراف باشد تا به خاطر بماند. با شوهر خود در اینجا همراه من است. شاد باشید بر هدیه زندگیاش که تأثیر زیادی روی بسیاری از اعضای خانوادهتان گذاشتهاست. او آخرین نسل خانوادگی شماست.»
عیس گفت: «قومم، دشوار است تا به عضو محبوب خانواده خود خداحافظی کنید. آرامشبخش است بدانید که با من امن و دیگر درد نمی�زاند. از همهی شماست که کمک کردید او را در سالهای آخر زندگیاش نگهداری کنند، سپاسگزار بود. شما را دوست دارد و نخواهد فراموش کرد، اما برای جانهاتان دعا خواهد کرد. آخرین لحظاتش با شما را گنجینه کنید، حتی اگر نمیتوانست به شماست سخن بگوید. میتوانید از کمک او مانند یک قدیس در آسمان درخواست کنید.»
عیسی گفت: «قوم من، آن کسانی که برای خودشان تعزیرات سختتر انتخاب کردهاند، پاداشهای بیشتری را در آسمان بر اثر پیوستن رنجِ کوچکشان به مرگیم روی صلیب دریافت خواهند کرد. همیشه با هر گناه جدیدی که رخ میدهد، روی صلیبی دچار رنج هستم. لطفا با اطاعتتان به شادی و جلال من کمک کنید، نه اینکه با نافرمانی خودشان به رنجِ من افزودید. قمره یک زمان برای قربانیها، تعزیرات و صدقه است. وقتی این کارها را انجام میدهید، آنها را برای عشق به من انجام میدهید.»
عیسی گفت: «قوم خانوادهتان، شما برخی از نشانههای شوهرِ فوتشدهٔ لیدیا را دیدهاید که چراغ دخترتان را روشن کردهاست، درب قدیمی آشپزخانهاش را باز میکند و دیگر نشانهها. عجیب نیست که لیدیا توسط همسرش آموزش دیده تا نشانههایی به شیوهی متفاوتی بگذارد. وقتی برای او دعا کنید، اجازه خواهد داشت پاسختان را با روشهای مختلف بدهد. نعمت است از فوتشدهها نشانه دریافت کرد. یاد داشته باشید مأموریتشان اینست که جانهایشان را بدون نقض اراده آزادِ شما به میسای دومینگو بازگرداند.»
لیدیا گفت: «عزیزان خانوادهام، من میدانم که از دست دادن من برایتان سخت است، اما خوشحال هستید که دیگر هیچ درد نخواهم داشت. متشکرم برای همهی کارهایی که برای مراسمِ خاکسپاریام انجام دادهاید. به برخی از شما نشانههایی میدهم اگر گوش کنید و دقت کنید. ممکن نیست قدرتم مانند کامیل باشد، اما بعضی از نشانههای خودم را تأیید میکنم. تمام آنچه در این زندگی برای من کردید را قدردانی کردهام، و بر جانانِ همهی شماست نگاه دارهام.»
لیدیا گفت: «عزیزان خانوادهام، میخواهم که تمامی شما در مراسم خاکسپاریام رفتار خوب داشته باشید، بدون جدال یا مبارزه. خوشپوش شوید و من را فخر کنید که بخشی از خانوادهی شماست. چه قدر سخت کار کردی برای آمادهسازی این جدا شدن، اما میدانم بهترین کاری را خواهید کرد، خاصه با کارول رهبری کننده.»