بچههایم، شمع دعا را روشن کنید! چراغ قلبهایتان را باز کنید، زیرا روح القدس میخواهد روغن الهی خود را بر شما ریزد. او در این روزها به دلهایی که خواسته است، خودش را ریخته خواهد کرد.
ششمین سالگرد ظاهر شدنها
پیام مریم مقدس
"- بچههایم، در این روز سالگرد حضور من میان شما، میخواهم از همهی شما که نزدیک و دور آمدهاید تا جشن من را برگزار کنید، تشکر کنم. بله، دل پاک من شادمان است و با خوشی لرزانده شدهاست زیرا خدا به من اجازه داده است که برای مدت طولانیتر اینجا بماند و پیامهای خود را برایتان منتقل کنم.
پیامهایم را زندگی کنید، بچههایم. مهم است تا آنها را زنده کنید، تا زمانیکه دیگر نمیتوانم با شما در این شیوه باشم، به یاد همهی آنچه گفتهام برسید و پیامهای من را با خوشی زنده کنید، و بدین ترتیب از غمی نپردازید.
به شما میگویم که پیغامهایم را زندگی کنید، زیرا جهان بسیار نیاز دارد به دعا. بچهها، یاد داشته باشید که قوت دعایتان از خودتان نیست بلکه از خدا است. تنها دلهایی که در خدا هستند، قدرت (وقفه) دعا دارند، و با این نیرو حتی میتوانند آنچه بد است، خوب کنند.
بچههایم عزیز، امروز دلیل آنکه پیشرفت نمی�ید یا در ایمان و دعایتان رشد نکنید، اینست که من را به دلهایتان پذیرفتهاید. مرا به دلهاتان بپذیرید، بچههایم، تا ببینید چگونه روح القدس بر شما میوزد، همهی بخششهای خودتان را آورده و از زندگیتان آنچه نیست او و متعلق به او نیست، بیرون کند.
او باد است که میرود جاییکه خواسته است.
روح القدس با من به عنوان مادر عمل کرده و راه پسرم عیسی را آماده میکند.
روح القدس باد است که همراه من در دلهای خاموش، ساده و پاک مانند این مکان میوزد.
روح القدس نیروانیست که برای آوردن صلح به شما آمدهاست. پیغامهایم را زندگی کنید، بچههایم!
در این سال روح القدس، همهی شماتان را دعوت میکنم تا با من و کلیسا متحد شوید و با صدای قویتری فریاد برزید: (وقفه)
"Venite, Spiritus Sancti!" آئید روح قدس!
من شما را در نام پدر، پسر و روح قدس مبارک میکنم."
پیام مسیح پروردگار ما عیسی
"- من هستم! من هستم به شما، نسل، میگوید. اوه دلها، مانند برنج زنگ زده و تخریب شده (توقف).
نسل! مردم کندو در فهمیدن، (توقف) هنوز چنان بیهوش که بتوانند عمل کنند. آیا نمی喻ید که این زمانی است که شما زندگی میکنید پیشتر توسط منبیرم یوئل در عهد عتیق پیشبینی شده بود؟ "و خواهد شد در آن روزهای آخر، که روح قدس مرا بر هر مخلوق ریختم؛ بر بندگان و بانوانتان؛ پیرانتان رؤیا خواهند دید، جوانانتان چشماندازها خواهند داشت. و روی همه خلقت زنده روحم را میریزم.
ای نسل! چقدر کندو در فهمیدن هستید، و بیهوش برای فهم خواستههای من! این یکی از جوانانی است که توسط نبی یوئل پیشبینی شده بود، که چشماندازها خواهد داشت!
چگونه نمی�خاهید ارادهی مرا، روشم؟
من هستم آنکه هستم!! پیش من حتی تپهها و دریاها فرار میکنند، و هیچ چیز نمیتواند آنچه که بازوی قدرتمند من شروع کرده است را متوقف کند. من آنجا کاشتن خواهم که بخواهیم، و جایی کشیدن خواهم که بخواهیم. و خواستم اینجا بکشم، و اینجا ماندگار خواهد شد، و آنچه که کاشتهام (توقف) در اینجا رشد میکند.
ای نسل! مردم محبوب (توقف) و خوش چشم به چشمان من! چه دیگری باید کنم تا شما را از عشق مرا برایتان نشان دهم؟ که عاشق شماست، تنها منتظر یک عمل سادهٔ عشقی برای من هستیم، تا بتوانم کارهای دیوانهوارانهای برای جانانتان انجام دهم?
نسل! قلب مقدس من به شما باز است، مانند چشمهای که میریزد؛ مثل جامی که پر شدهاست؛ و کیسهٔ شراب که شکسته. دل مرا رفته تا بر شماست نعمتها ریخته شود، لطف بر لطف، و نعمتی بر نعت دیگر.
چگونه میتوانید (توقف) قلبتان را به من نداده باشید، وقتی که خودم با دل مقدس در دست، این کل دل بدون هیچگونه محدودیت برای شما دادهام؟ چگونه میتوانید سنگهای زغالشویی تان پنهان کنید (توقف)?
بیا! بیا به من, نسل! من تو را دوست دارم! و با عشق، دنبال خواهم کرد.
نظار کنید که ساعت نزدیک است. من حالا میز را آماده کردهام. صندلیها برای مهمانهایم شمارش شدهاند. کرسیها نیز مانند غذا آماده هستند. اما وای بر آنهایی (توقف) که دعوتنامه و فراخوان را به آنها فرستادم، ولی نمی�یستد پذیرفتن. وقتی درب اتاق جشن بسته شود، درونش صلح و شادی خواهد بود، لیکن بیرون فقط تاریکی، گرگهای گرسنگهای خارشنده خواهند بود. همیشه، و همچنین تلخی، تنهایی، ناامیدی، (توقف) سایش دندانها. (توقف)
ای نسل! (توقف) ای کلیسایی که دوست دارم!(توقف) شما مهمانهای من هستید، اما چند نفر از شماست که دعوتنامهای را پذیرفتهام و آنرا با بیزاری کامل و شک تمام تکهتهه کردهاند.
ای نسل! ای کلیسایی من! ای مردمم! شما اغلب (توقف) خدمتکارانم، خدمتکارانی که دعوتنامههایم را به شماستند؛ کشتنید.
نسل! چه بیشتر میتوانم برای تو بکنم؟ نسل، دختر شورشی، برگرد خانه! با خاکستر بر سر و پوشیده از کتان، و اشکها که از چشمان به دستهایت ریختهاند، برگرد. من (توقف) برای تو جنون خواهم کرد.
دانش نسل، روحی را (توقف) بیشتر دوست دارم، همان روحهای است (توقف) که بیشترین عشقش را به او میدهم.
در صلح بمانید. من روح قدسی خود را برای شما رها میکنم".