این صبح، ساعت ۵ بامداد، وقتی که مشغول نماز بودم، ناگهان پروردگار ما عیسی چشماندازی از خود را به من نشان داد. در این چشمانداز، پروردگارمان را با یک تونیک سفید دیدم و خیلی سریع راه میرفت. به نظر میرسید روی زمین قدم بزند و دستانش را با نگرانی زیاد به هم بمالد.
پروردگار ما مثل اینکه از پلهها پایین میآمد، و وقتی که داشت پایین، پایین، پایین میرفت، در سمت چپ او یک دره ظاهر شد. نوری بسیار قوی آن دره را روشن کرد.
پروردگار به طرف شهری در دره اشاره کرد، و من بلافاصله اورشلیم را شناختم. سپس پروردگار به من اشاره کرد اما چیزی نگفت.
فهمیدم که باید برای این شهر مقدس دعا کنم.