پیام‌هایی به کودکان تجدید، ایالات متحده آمریکا

 

۲۰۱۶ مهٔ ۲۲, یکشنبه

چپل آدوراسیون

عید سه‌قُدُس مقدسان

 

سلام، عیسی که همیشه در قدس‌القداس موجود هستی. من تو را دوست دارم، تعظیم می‌کنم و ستایش می‌کنم، خدایم و پادشاهیم. از تو برای مَس مقدس امروز تشکر می‌کنم، عیسی. بسیار خوب بود تا تو را در اقرار دریافت کنیم. چه هدیه بزرگتری که به ما می‌دهی — خودت! ستایش و شکریان، پروردگار! پروردگاریا، همه نگرانی‌ها و هر کس‌ای که برای دعا درخواست کرده‌اند را نزد پای‌های تو قرار می‌دهم، عیسی. خاصاً برای بیمارها (نام‌ها حذف شده) دعا می‌کنم؛ خواهرِ (نام حذف شده)، خانوادهٔ کامل‌شان و (نام حذف شده). پروردگاریا، با همه‌ی بیماران باش و به آنان لطف‌هایی برای شفا، صلح و آرامش بده. اگر اکنون آنها را نرسانی، عیسی، لطفهایی برای تحمل صبرشان و پیشکش کردن صلیب‌هایشان برای روح‌ها که نیاز دارند بده. از ارادهٔ قدسیت تو و رحمتِ تو تشکر می‌کنم. از همه‌ی کارهایشان برای ما پروردگار و مادر مقدس مریم تشکر می‌کنم. عید مبارک، سه‌قُدُس مقدّس، پدر، پسر و روح‌القدس!

«تشکر، فرزندِ من. برکت‌های تو را بر همه‌ی نیت‌ها و دعاهایت قرار می‌دهم. از حضورت با من امروز تشکر می‌کنم.»

پروردگاریا، عیسی، برای وجودت این‌جا! چه هدیه‌ای شگفت‌آور است که دسترسی به تو را داریم، خدایمان، آفریدگار آسمان و زمین. فکر کردن بر آنکه خودت را در چنین شکلی برای مخلوقاتِ خویش قابل دسترس می‌سازی. عجیب‌الغریب است، پروردگار! تو کامل عشق و رحمت هستی. ارادهٔ قدسیت تو شادی من است. از گناهانم بگذریم، عیسی. پشیمان‌ام که تو را آزار داده‌ام و ناامید کرده‌ام. دوست دارم، عیسی. به من کمک کن تا بیشتر تو را دوست داشته باشم.

«بخشایش یافتی، فرزندِ کوچکِ من. همه‌ی چیزها بخشوده شد. این را شگفت‌آور می‌دانی، کودکِ کوچیک‌من. بله، عجیب‌الغریب است اما به‌خاطر عشق بزرگم برای مخلوقاتِ خویش که چنین آساناً آمرزش می‌کنم. از تو خواستار هستم تا مانند من بخشایش بدهی. کسانی را که تو را آزار داده‌اند بگذریم، فرزندِ کوچک‌من.»

بله، عیسی؛ چنان‌که گفتی. می‌خواهم مثل پروردگار و نجات‌دهندگاریم آمرزش دهیم. باید از طریق من آمرزش بدهی، عیسی، زیرا نمی‌توانستم بگذریم، اما می‌خواهیم بگذریم. لطف‌هایی برای بخشایش به ما بده. کمک کن، عیسی، تا مانند تو عشق ورزیم و آمرزش دهیم.

«به تو کمک خواهم کرد، گوسفندِ کوچیک‌من. در تو کار می‌کنم و از طریقت برای درمان زخم‌هایت و آموزش دادن به تو که مثل من بخشایش بدهی.»

پروردگاریا، عیسی!

«پسرک، ماه‌های گذشته برای تو بسیار سخت بوده است. فکر کن به تغییرات بزرگ بسیاری که در زندگی‌ت و زندگی‌ی محبوبان‌تو رخ داده‌اند. تو رنج کشیده‌ای و این بارها را تحمل کرده‌ای که خیلی سنگین بودند، و از این طوفان‌ها خوب گذشتید. برا یِه چیز مثل اِن فکر کن، پسرکم. به تغییرات بزرگ زندگی و چالش‌هایی که اخیراً تجربه کردی تفکر کن.»

بله عیسی. حالا که تو می‌گویی، بسیاری از چالش‌ها و تغییرات بوده است. یکی می‌توانست بگوید اینها تغییراتی بزرگ در زندگی بودند. شاید اگر یک «آزمونِ فشار» گذراندم نمره‌ی من خیلی بالا بود؛ که خوب نیست.

«بله! ولی تو با لطف از اِن گذشتید. خوبی کردی، پسرکم.»

عیسی‌جان! تو خودش گفتی من با لطف گذشتم، چون تو خیلی لطف دادی. اگر نبودنِ لطفت، من یک سبد خراب بودم. ممنون که همه‌ی آنچه نیاز داشتم را به من دادی تا از اِن بگذرم. دوست دارم‌تو عیسی! بدون‌تو نمی‌توانستم زنده باشم. نتوانستم حتی تنفسی بیندازم بدون‌تو، خداوند.»

«بله پسرکم درست است. همه‌ی لطف‌هایی که نیاز داشتید را به تو دادم. این کارو برای تمامِ فرزندان‌م می‌کنم. ولی تو مستعد بودی تا لطف‌ها رو بپذیری که داده شده‌اند. وقتی که باز نبودی، از قدیسین خواستی که برا یِه شفاعت کنند و اونها کردن. اونها هم لطف‌های اضافی را تأمین می‌کنند و منو درخواست می‌کنن تا قلب‌تو برای پذیرفتن آنچه به تو می‌فرستم بگشایم. قدیسان در آسمان بسیار کمک‌کننده هستند برا یِه. خوب است که پسرم (نام مخفی) و تو از شفاعتِ قدیسین خواستید. این عملو ادامه بدید، چون من می‌خواهم فرزندان‌م همه‌ی کمکی را داشته باشند که ممکن است. خیلی قدرت در همبستگیِ قدیسان هست و کمتر به اون توجه می‌شود تا کمک‌های آسمانی رو طلب کنیم. برادران‌ت و خواهران‌تو که زندگی‌شون مثل تو بودن، و اونا که جنگو بردند آماده‌اند برای کسایی که از اونها خواسته می‌شوند. یاد دار بگید از اونها، چون شفاعتشان قوی است. اونا حالا در حضورِ سه‌گانه‌ی مقدّس هستند و بنابراین دسترسی آزاد به من دارند. اونها هم با من یافتنِ لطف کرده‌اند زیرا اونا حالا در پادشاهی‌ام آسمانی زندگی می‌کنند. از اونها برای کمک برا مشکلاتِ زندگانی‌ت اغلب بگید.»

ممنون، عیسی. ممنون که با (نام مخفی) بودی وقتی که اعلامِ استعفا کرد. او حالا فرصت‌ی کار کردن رو پیدا کرده‌است. ممنون، عیسی! به اونا کمک کن تا بفهمد چه کاری باید بکنه بعداً، عیسی. چند چیز را در نظر دارد و می‌خواهد اراده‌ت را انجام بدهد، خداوند. فقط تو می‌دانی که او بعدی چی کار کند. لطفا ادامه بدید برا یِه هدایت کردن اونا و به اونا کمک کن تا روشن ببیند چه کاری می‌خواهم از اونا بکنم. ستایش شما خدای بزرگ‌وار، حالا و همیشه.»

«پسرم، همه چیز خوب خواهد شد. من قدم‌هایش را هدایت می‌کنم. از شاهدی که (نام حذف شده) ارائه کرده‌است و ایمان و اعتماد او به من راضی هستم. او را ناامید نخواهم کرد.»

ممنون، عیسی شیرین. او حالا آرام‌تر می‌نماید، اگرچه فهمیده‌ام چه چیزی است ترک کردن افراد محبوب ما.

«بله، پسرم. گفتن خداحافظ سخت است. خانوادهٔ تو حتی بیشتر تمرینی با این کار خواهند داشت وقتی که نقل مکان کنی و من آماده‌سازی می‌کنم. تغییر بسیار دشوار است، می‌دانم. باید از بسیاری مردم که دوست داشتند و دنبال می‌کردند جدا شدم. آسان نیست اما پس از قربانی‌ها پاداش‌های زیادی وجود دارد و انجام ارادهٔ خداوند خود پاداشی دارد.»

بله، عیسی. چنانچه گفتی، پروردگار. اراده‌ی تو کامل، مقدس و مهربان است. ما همه باید ادامه دهیم تلاش کنیم در ارادهٔ الهی زندگی کنیم. عیسی، همچنان پاداش‌ها را می‌بینم وقتی که به تمام آنچه برای ما کرده‌اید و هنوز انجام می‌دهید نگاه می‌کنم. تو تمامی فرزندانت را با چنین مهربانی و عشق محافظت و مراقبت می‌کنی. بسیار سخاوتمند هستی. ممنون، پروردگار، از آنکه پدر محبوب‌ترین و کامل‌ترین هستی. ممنون، روح‌القدس، برای عشقت که به ما دارید و برای آشکار ساختن عشق مقدس سه‌گانه‌ای. فرورانده باشید، خداوند، و چهرهٔ زمین را نوین کنید.

«پسرم، می‌دانم که احساس میکنی کلماتی که استفاده می‌کنی برای ستایش من به شیوه‌ی آرزوی تو نیستند کافی هستند. در مورد این موضوع نگران نباشید زیرا قلبت را می‌شناسم. زبانِ دل نیازی به کلمه ندارد چون همه چیز و تمام آنچه هست را می‌دانم. تو را دوست دارم و فهمیده‌ام چه چیزی قصد داری از من بگویی.»

ممنون، عیسی! با تو سخن گفتن بسیار آسان است زیرا بسیاری از ضعف‌ها و ناکامی‌های من را در نظر نمیգیری. حقیقتاً مهربان‌ترین، سخاوتمندترین و نیکوکارترین هستی. دوست دارم، عیسی‌ام.

«دوستت داری نیز دخترم. اکنون می‌بینی که سال‌های زیادی که منتظر آزادی از کار تو بودی تا به تو اجازه بدهم، نتیجه داد. تو انتظار دستورهای من را کردی و همه چیز برای سود تو بوده‌است. اعضای تیم تو حقیقتاً تو را فاقد هستن، فرزندم و اگرچه تصور می‌کنی تأثیر ندیده‌ای اما داشته‌ای. دخترم (نام مخفی شده) را به تو فرستادم دیروز تا از دیدنتش لذت بگیرد و تشویقی که بسیار نیاز دارد دریافت کند. همچنین خواستم بدانی که حقیقتاً دوست دارن؛ نه تنها من بلکه کسانی که تحت نظرت بودند نیز. این رو برای اطمینان دادن به تو می‌گوم که همه چیز خوب است، و تمام خواهد شد. از تجربه‌ی خود هم چیزی مهم یاد بگیر. فقط چون کسی توسط «فرمانداران»ش تقدیر نمی�بند، معنای آن نیست که خدا کار و خدمت فرزندانش را تقدیر نکند، زیرا من همه‌چیز می‌بینم. اگر تنها خدا راضی باشد، کافی است. با این حال، بسیاری از روح‌ها تحت تأثیر خدمات کسی قرار گرفته‌اند که به من وفادار بوده‌است در حالی‌که کسانی که نمی�بند یا توانایی‌هایش را تشخیص ندهند. آنهایی که من رو دنبال نمیکنن، خصوصاً کسانی که انتخاب کرده‌اند تا من رو رد کنن، نیز تصمیم گرفته‌اند عقلشان رو ضعیف کنند. مانند این است که چشم‌بندی بر چشم‌هایشان می‌گذارند و فقط از دیدگاهی تنگ‌نظرانه می‌بینند. به همین دلیل، این افراد کوتاه‌بینی شده و در قضاوت اشتباه می‌کنند. وقتی کسی من را دنبال کند، حکمت و عدالت رو جستجو کنه، گام‌هایش رو هدایت می‌کنم و ذهنشان رو روشن می‌سازم.»

مرسیده، عیسی. اکنون واضح است که چرا (جهان) از رهبری کمبود داریم. ما رهبران خوب نداریم، خداوند. این باید مستقیماً مربوط به وضعیت روح‌هایمان باشد. اگر بیشتر از ما تو رو دوست داریم و دنبال کنیم، احتمال دارد که رهبرانی با اخلاق، حکمت و قضاوت درست داشته باشیم. وقتی دربارهٔ رهبران جهان صحبت می‌کنیم، بدتر است. در میان رهبران جهانی بسیار زشتی، فساد و جستجوی قدرت برای خیر وجود دارد، اما من همین وضعیت را بین رهبران تجاری نیز مشاهده می‌کنم. قلب‌ها و روح‌هایمان بیمار هستند، خداوند زیرا دیگر تو رو دنبال نمی‌توانیم.

«بله، دخترم. تو یک خلاصه دقیق از آنچه در جهان اشتباه رفته است ارائه کرده ای. واقعاً اینقدر ساده است، فرزند کوچک من. توبه و تغییر قلب بسیاری از مشکلات را حل می کند. با گذشت زمان همه مشکلات را حل خواهد کرد. وقتی کسی خدا را دنبال نمی喻د و از خدمت به خدای محبت سر باز می زند، قدرت، شهرت و پول جستجو میکند. شهرت و ثروت دنیوی جستجو میکند. غرور ریشه شر است و از غرور عشق به پول در عوض عشق به خدا برمی آید. از غرور عشق به قدرت در عوض احترام به قدرتی که خداست، بر می آید. غرور می گوید: «من می خواهم مثل خدا باشم.» تودب می گوید: «من می خواهم خدا را بشناسم و بپرستم و خدمت کنم چون او تمام خوب است و از عشق من لایق است.» تودب می گوید: «من هرگز نمی�زم که به خداست برای نیکویی اش پاداش بدهم، اما بسیار متشکر هستم و آرزو دارم در یک راهی تلاش کنم تا به وی پاداش بدم. چون او مرا دوست دارد و بر من رحمت میکند، همه کسانی را که خلق کرده است دوست می دهم و سعی می کنم مثل او مهربان باشم.» غرور می گوید: «من نمی�زم چه کاری خدا برای من کرد یا نکرده است. من بیشتر لایق هستم و تمام آنچه می خواهم بگیرم، بیخیال از هزینه.» فرزندانی که با غرور پر شده اند، آیا ندیده اید که دنبال دشمن شریر، شیطان هستید که یک سرکشی سخت گیر است؟ او کسیست که شما را دنبال میکند. نه آنکه خودتان رهبری کنید و به هیچ کس پاسخگو نباشید.»

«در آخر همه فرزندان من برای زندگی‌هایی که داشته اید جوابگوی خواهم بود. اگر مرا دنبال نکنید، دشمنم را دنبال می کنید. فکر میکند با بیخیال کردن من و انجام آنچه دوست دارید هیچ «ضرر» نداری؟ فکر میکند اگر مرا بی خیال کنید و زندگی خودتان را بگذرانید، خودشان تصمیم گیرنده اید؛ اما این دروغ است. دیگر به خودتون دروغ نگوید بلکه از این غفلت برخاسته باشید و ببینید که با دنبال نکردن من، واقعاً شیطان و یارانش را دنبال می کنید. بیایید فرزندانی که دشمن را خدمت میکند. حداقل نسبت به جانتان صادق باشید. جان شما آرزو دارد در نور باشد، اما همچنان شر و تاریکی انتخاب می کند. این سخاوتی باید پایان دهد، چون نه تنها خودتون را محکوم می کنید بلکه دیگران را نیز گمراه می کنید. برای همین از من پاسخگو خواهید بود.»

«اینطور پایان نیفتد، فرزندان من در تاریکی. هنوز زمان برای تغییر نتیجه زندگی شما و دیگران وجود دارد. مرا انتخاب کنید، آن کسی که شما را دوست دارم و تنها به خیرت می‌خواستیم. مرا انتخاب کنید و پشت سر پدر دزدیدگان بگذارید که جانتان را همیشه در جهنم می‌خواهد. بجای این‌که دنبال راه، حقیقت و زندگی باشید، خداوندی که شما را آفرید و دوست دارم. من می‌خواهم جانتان برای همیشه در بهشت باشد جایی که زندگی، عشق و خوشبختی وجود دارد. این میراث شماست. چرا میراث خودتان را برای غنایتم‌های دنیا که فاسد شده‌اند خراب می‌کنید؟ مرا انتخاب کنید، فرزندان من. زودتر یا دیرتر زمانی خواهد آمد که پایان زندگی شما است و چه سعادتهای دنیوی یا قدرت‌هایی که احساس دارید جمع‌آوری کرده‌اید، نمی�دهند و نمی‌توانند شما را نجات دهند. من، عیسی مسیح، پسر خداوند زندهٔ حقیقی خدای واقعی و انسان واقعی هستم می‌توانستم شما را نجات دهیم. من برای همه شماست — تمام شماها و تنها نیاز است که آماده باشید مرا دنبال کنید. دلتان را باز کنید، دل سرد و سنگین تان را باز کنید و توبه کنید. مرا جستجو کنید تا پیدا کنیم. منتظرت هستم، فرزندان من. من مهربانی‌ام و بخشایش‌آمیز هستم. من سخاوتمند و آمرزندهٔ هستم. شما را می‌بخشم، در آغوش خودتان بگیرم و به خانوادهٔ خداوند دعوت می‌کنم. فکر نکنید که برای عفو کردن بسیار بدکار هستید. بسیاری از جانهایشان که قبلاً بدکاری بودند، من آنها را بخشیده‌ام. با عشق آتشین مرا جان‌ها را پاک کنیم و شما را در آغوش خود بگیرم تا غیرممکن باشد بین گناه‌کارترین گناهکار و بهترین قدیس تفاوتی وجود داشته‌باشد، چنین است عشقی که برای جان‌هایی دارد که به دل‌های پشیمانه‌شان برگشته‌اند. نگاه کنید، همه چیزهایشان را نو می‌کنیم. تمام آسیب‌هایشانی که بر روی جان فقیرتان کرده‌اید را تعمیر کنم و زودتر یا دیرتر با عشق پسر انسان درخشیدن خواهید کرد.»

«آینده باشید. تأخیر نکنید. زمان کمی باقی مانده و کارهای زیادی برای آماده‌سازی پادشاهی من وجود دارد. شما توسط من محبوب و مورد نیاز هستید. خانواده خدا از دست دادن شما را احساس می‌کنند. این حقیقت است، باور کنید. فرشتگان نگهبان شما برای شما دعا می‌کنند و هر گونه کمک ممکن را ارائه می‌دهند. درخواست کمک آنها را بکنید تا به سوی من هدایت شوند. شما نمی喚د که از مردان دنیایی که بی‌رحم هستند کمک بخواهید. نترسید که از فرشته‌ای که قبل از تولدتان برایتان تعیین شده و بیشتر از بهترین دوست زمینیتان، شما را محبوب می‌دارد و خدمت می‌کند، درخواست کمک کنید. «در جهان هیچ دوستی ندارم»، گویند، «هیچ دوست حقیقی.» این ممکن است درست باشد اما فرشته نگهبانتان یک دوست واقعی است زیرا فرشتگان از روح ابدیتان بیشتر از خود شما مراقبت دارند. حتی فکر نمی喚د که در مورد جاودانه بودن و جایی برای زندگی دائمیتان چه می‌شود، ولی فرشته‌هایتان به این موضوع بی‌وقفه فکر می‌کنند. فرشته‌ها همه چیز را درون توانایی‌شان انجام می‌دهند تا کمک کنند اما شما فرشتگان مقدس خودتان را نادیده می‌گذارید! «فرشتگان وجود ندارند»، گویند، من می‌گوم که از فرشتگان سقوط کرده دنبالی می‌کنید پس واضح است که باور دارید اگرچه برای راحتی و ادامه گناه با «وعده پاک» خودتان فریب خورده‌اید. شما را به شیطان پیروی کنید که پدر دروغ‌هاست، بنابراین آنچه او آموخته‌است انجام می‌دهید: خودشتنان و اطرافیانتان را فریب دهید. از فرشتگان درخواست بکنید تا پرده‌های چشمتان را بردارند. مادر مقدس خدا را دعوت کنید دست شما را گرفته و به سوی عیسی هدایت کند. من نمی喚د که خواسته‌ایم پاک‌ترین مادر مقدس خودمان را رد کنیم، پس اگر می‌ترسیدن از نزدیکتان با من مواجه شوید، می‌توانستید درخواست بکنید تا همراهتان باشد. او زیبا، مهربان و مقدس است. همه فرزندانش را دوست دارد و نمی喚د که کسی گمراه شود. قبل از معرفی شما به من خواهد دانست چه باید انجام دهد. وقتی مادرم نزدیک شد هیچ‌کسی رد نخواهد شد. سپس شما را بخشیدن، در آغوش بگیرند، جشن گرفتن یک کودک محبوب خودمان که برگشته‌است و زخم‌هایتان را درمان می‌کنیم. خالی بودن روحتان با عشق و صلح پر خواهد شد تا شادی‌ای مانند هیچ‌وقت پیش‌تر تجربه کنید. باور داشته باشید فرزندانیم، زیرا کلام من حقیقت است. کتاب مقدس مقدس بخوانید. داستان پسر گمراه شده را بخوانید و شروع به دیدن رحمت خدا خواهید کرد. شما کودک گمراه‌شدهٔ من هستید، کودکان تاریکی. برای ملاقات با شما بیرون می‌آیم اما باید خودتان نیز مرا دنبال کنید. منتظر بازگشتتان هستم.»

سپاسگزارم عیسی. قلب مقدس تو چنین عشق دارد و آرزو داری که همه فرزندانت در پادشاهی‌ات زندگی کنند. سپاس از این عشقت. به برادران و خواهران من را کمک کنید تا دلشان برایت باز شود، عیسی. اگر فقط می‌دانستند چه قدر مهربان هستید، هیچ تأخیر نمی喚د بلکه به آغوش‌های بازتان فرار می‌کردند. آنها را یاری کن، عیسی. آن‌ها نمی‌داند که چیست انجام داده‌اند.

«بله، فرزندم. بسیاری از آنان کاملاً ندانسته‌اند چه کاری انجام می‌دهند، اما می‌دانستند که آرامش نیستند. متوجه شده‌اند که شر را دنبال می‌کنند یا حداقل منافع خودمحورانه‌ای دارند. اینقدر هم می‌دانند. اگر برای یک لحظه با خودشان صادق باشند، بیشتر فهمیده بودند. بسیاری در «پادشاهیت دزدی و انکار» زندگی می‌کنند و عمدتاً خودشان را در تاریکی نگهدارده‌اند. آن‌ها می‌دانستند که اگر با خودشان صادق باشند باید انتخاب کنند، اما این انکاری نهایی است زیرا بدون اینکه انتخاب کنند، یک گزینه برای شر کرده‌اند. فهمید، فرزند کوچک؟»

بله، من فکر می‌کنم، خداوند. لطفا به آنها کمک کنید تا شما را برگزینند، خداوند. عیسی، آیا چیزی دیگر برای گفتن دارید؟ عیسی، (نام حذف شده) می‌خواهد بداند که... (گفتگو خصوصی حذف شد)? آیا راهنمایی ما در این موضوع را خواهید داد، عیسی?

«بله، فرزندم. بیشتر چیزها برای گفتن دارم. آرام باش و صلح یاب. به یکدیگر مهربان و محبت‌آمیز باشید. باید آرامش داشته باشید و در دل‌هایتان هیچ دزدی نباشد. زمان رحمت الان است. از دعا زندگی‌هایی با خدمت، عشق و شادی بگذرانید. اگر شاد نیستید، برای شادی من دعا کنید. یک قلب که به محبت و شادی مرا سرویس می‌دهد را دوست دارم. یک بندهٔ شاد راهی به خدا نشان می‌دهد، زیرا دیگران خواهند پرسید: «دلیل و منبع این شادی چیست؟» فرزندانم، این است واقعی تبلیغ. دعا کنید، من را بگذارید و از محبت شما برای من و من برای شما، با شادی به دیگری خدمت کنید. همین چیزی که پیروانش را از آن‌ها در دنیا جدا می‌کند. اگر کاری برای کسی بی‌رحمانه انجام دهید، خوب نیست برای عشق، آیا فرزندانم؟ برای هدیهٔ شادی دعا کنید و اگر شاد نباشید، مانند اینکه آن را دارید رفتار کنید، با اعتماد به من، و بگوشه‌اید. همه شما می‌توانید بگوشه‌اید و حقیقتاً معنی داشته باشید. برای شادی دعا کنید تا به شما داده شود.»

(گفتگو خصوصی حذف شد)

«فرزندم، من می‌دانم و همه چیزهایی که با آن مواجه شده‌اید را می‌دانیم و هر صلیبی که باید بردهید. تمام خوب است. (گفتگو شخصی حذف شد) آنچه خواسته شده‌است انجام دهید و در مسیر ادامه دهید. به شما تمامی جزئیات نمی�دم، فرزندانم زیرا نیازی نیست بداند. فقط به من اعتماد کنید و جلو بروید.»

عیسی، قبلاً گفته بودی که این خانواده خانه ما در بهار خرید می‌کنند. گفتنی نبود «بهاری کدام»، پروردگار و بهار گذشته است و دوباره آمده است.

«پسرم، اگر بگویم: ‘این بهار’, آن را برای تو چه کاری می‌کرد؟»

ما شاید با ترس و بی‌قاعدگی سریعتر عمل کنیم و بدون آرامش باشیم.

«بله، پسرم، اما لطفا به خاطر عشق من و همچنین چون انجام دادن اراده‌ی من همیشه بهترین است و برای خیرت، حتی اگر بهار مشخصی نباشد، سریعتر عمل کنید. اگر بیشتر از آنچه لازم است بدانید، باعث کمبود اعتماد بر من می‌شود. اگر بیش‌تر از آن چیزی که خوب است بگویم، تصمیمات دیگری خواهید گرفت که مستقل از اراده‌ی من خواهد بود؛ بنابراین فقط آنچه نیاز دارید را می‌دهم. حالا به گونه‌ای آماده شوید که این بهار باشد اما نگران نباشید اگر من بهار بعدی یا بعدی انتخاب کرده‌ام. تفاوت چندانی ندارد، فرزندانم؟ من زمان رخدادهای دنیا و زمان لازم برای جامعه‌های مادرم و همچنین زمان دیگر وظایف خانواده را می‌دانم؛ چیزهایی که شما نمی喫دینید و همه چیزها را در نظر گرفتم. زمانی نزدیک است، فرزندانم اما همان‌طور که قبلاً گفته‌اید: «زود من نه همیشه چیزیست که تو آنرا زودی می‌پنداری.» از مشورت‌های مرا پذیرش کنید و بالاتر از همه چیز دعا کنید و اعتماد داشته باشید. همه چیز زیر کنترل من است. فقط بر آنچه در نظرت هست تمرکز کنید. یعنی، به محبوبان خود خیرخواهی کنید، برای جلسات ژوئن آماده شوید و خانه‌ی خود را آماده کنید. در این میان، نحوه‌ای که باید زندگی روزمره‌تان را ادامه دهید با شادی، اعتماد، اطمینان و عشق است. هر عملی که انجام می‌دهید باید به خاطر عشق باشد. مرا دنبال کنید، فرزندانم، در همه چیزها و خاصاً در عشق. با صلح من بروید. شما دوستان ویژه‌ی من هستید و باید از آن خوشحال باشید که چنین اعتماد زیادی بر شما گذاشته‌ام. دوست دارم و تشکر می‌کنم برای عشقتون و دوستیتون. حالا با سلام مرا ترک کنید. در نام پدر، در نام من و همچنین در اسم روح‌القدس تو را مبارک می‌دهم. همه چیز خوب خواهد بود. به من اعتماد داشته باشید. مادرم نیز همراه شماست. از راهنمایی‌اش هم طلب کنید. پدرو پیو مقدس نیز با شماست، همان‌طور که پدرخوانده‌ی مرا، یوسف مقدس است. خوشبخت باشید، پسر و دخترم. دوست دارم.»

سپاسگزارم عیسی. تسبیح به تو، پروردگار من. آمین. هالیلویا!

منبع: ➥ www.childrenoftherenewal.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید